« گلبرگ
ابوترابیان » ،کارگردان و بازیگر تئاتر در گفتگو با خبرنگار دیباچه گفت: اساسا تئاتر برای طرح معضلات اجتماعی و سیاسی
شکل گرفت؛ اما الان به قدری سانسور و بدتر از آن خودسانسوری وجود دارد که معمولا
این اتفاق نمیافتد.
کارگردان
نمایش"تعزیه امیرکبیر" درخصوص فعالیتهای اخیر خود اظهار داشت: مدتی به
دلیل بیماری سخت همسرم از صحنه و کار نمایش دور بودم و بیشتر در زمینه تدریس فعالیت
داشتم؛ هفت ماه پیش همسرم را ازدست دادم،ایشان یکی از سرآشپزان معروف برنامههای
آشپزی در صدا وسیما و اولین سرآشپز بین المللی ایران بود و فقدان ایشان ضربه روحی
بزرگی به من وارد کرد به طوری که مدتی کار نمایش را رها کردم و در حال حاضر مدت
زمان کمی است که برای ورود مجدد به این عرصه خود را آماده میکنم.
وی
افزود: درحال حاضر مشغول ترجمه و اقتباس یکی از متون نمایشی هستم که برای این کار
صحبتهای اولیه را با استاد "همت" برای اجرای یک "مونولوگ"
بلند کردهام؛ اما در حال حاضر فعلا در حال ترجمه هستم به این دلیل که شرایط کارم
در دانشگاه و شروع ترم تحصیلی مانع فعالیت بیشتر
من در این زمینه شده است.
دکتر
ابوترابیان در خصوص وضعیت حال حاضر تئاتر در کشور بیان داشت: ورودیهای ما به
تئاتر به دلیل افزایش تعداد دانشجویان این رشته زیاد شده و از طرفی خروجیهای
تئاتر هم افزایش پیدا کرده است در نتیجه تمامی این افراد فرصت حضور در تئاتر حرفهای
را پیدا نمیکنند.
زمانی
گفته میشد، تئاتر پول ندارد اما اعتبار دارد، اما به نظر من در حال حاضر تئاتر
صرفا پول شده است، قصد توهین به هیچ کدام از همکارانم را ندارم اما خیلی از
همکاران صرفا به دنبال این موضوع هستند که برای برگشت سرمایه خود تنها از افرادی
استفاده کنند که چهره هستند و حال مهم نیست که این چهره سینمایی،تلویزیونی،ورزشی و
یا تئاتری باشند؛ این موضوع اهمیتی ندارد و تنها مهم این است که چهره باشند و جذب
تماشاگر کنند.
کارگردان
نمایش «ملی» در ادامه افزود: اما این موضوع دو وجه مثبت و منفی دارد؛ وجه مثبت آن
این است که سابق تئاتر در کشور ما مقولهای ناشناخته بود به طوری که به یاد دارم
زمانی که کار تئاتر را شروع کردیم،مردم برای تماشای تئاتر در سالنهای اجرا حاضر
نمیشدند،در حالیکه در آن زمان نه برنامههای تلویزیونی این اندازه تنوع داشت و نه
ماهوارهای وجود داشت و با تمام این مسائل مردم خیلی کمتر بیننده تئاتر بودند؛ اما
الان افراد بیشتری برای تماشای تئاتر میآیند و استفاده از این چهرهها کمک بزرگی
به این قضیه کرده است؛ البته همه بازیگران مطرح دنیا هم به شکل آکادمیک دوره ندیده
وحتی بهترین بازیها را در هالیوود کردهاند و نمیتوان از همه بازیگران انتظار
داشت،تئاتر خوانده باشند واین موضوع را نقد کرد که چرا فلان ورزشکار را در تئاتر
آوردهاند،چه بسا این ورزشکار از خیلی از افراد دوره دیده بهتر بازی کند. اما من
معتقدم اگر ذرهای از مقوله پول درآوردن در تئاتر کم کرده به کیفیت بپردازیم، بهتر
است؛امروز،تئاتر به سمتی رفته که کیفیت به زیر 10 رسیده و در عوض کمیت به بالای
1000 رسیده است.
وی در
رابطه با مشکل اجاره سالنهای نمایش گفت: طبیعی است که سالنهای دولتی،مختص افرادی
باشد که کمی در این حوزه شناخته تر شده هستند و من کاملا با این موضوع موافق هستم؛
در رابطه با سالنهای خصوصی مشکلی که وجود دارد این است که هزینه هنگفتی بابت
اجاره این سالنها از افراد دریافت میشود و معمولا کارگردانان جوان تر قادر به
پرداخت این هزینه نیستند، و متضرر میشوند به همین دلیل هم این افراد به سراغ چهرههایی
میروند که اصطلاحا "پول در بیار" باشند.
نمیتوان
توقع داشت که به تمامی کارگردانان سالنهای اجرای دولتی را اختصاص بدهند،اما آنچه
مشخص است این است که مشکل تئاتر،مرکزیت بودن آن در تهران است.
این
کارگردان ضمن اشاره به این موضوع که استقبال از تئاتر به نسبت گذشته بهتر شده
است،اظهار داشت: امروز تئاتر شناخته تر شده است و حداقل در منازل افراد عامی که
کمی تحصیل کرده تر هستند از این مقوله صحبت میشود و تماشاگر تئاتر بودن باعث
افتخار است اما با تمامی این مسائل هنوز راه زیادی در پیش داریم تا این مقوله در
میان افراد بیشتری در جامعه جا بیفتد و به طور نمونه بلیط تئاترهای دانشجویی ما هم
فروخته شود همانگونه که در کشوری مانند"مسکو" شاهد این اتفاق هستیم. در
این کشور حتی بلیط کارهای دانشجویی که روی صحنه میرود، از مدتها قبل فروخته شده
است.
وی
افزود: یکی از اتفاقاتی که در کشورهای اروپایی شاهد آن هستیم
اجراهای"رپرتوار"است؛ درست برخلاف کشور ما که کاری را به روی صحنه میبرند و بعد از سی شب
تمام میشود و دیگر سراغ آن نمی روند؛ در تئاترهای خارج از ایران یک نمایش امشب
اجرا میشود و شب دیگر کار دیگری روی صحنه میرود و ماه که میگذرد
مجدد"رپرتوار" برگشته و کارهای جدیدی اضافه میشود. متأسفانه در تهران،
به این دلیل که مرکزیت تئاتراست و مدیران تئاتری مدام در حال تغییر هستند، شاهد
این اتفاق نیستیم. ما کارگردانی حرفهای
که بر سر اجراهای مختلف رفته و بر کارها نظارت کند نداریم و درواقع تئاترهای دولتی
ما کارگردان محور نیست و تئاترها زیرنظر یک کارگردان مرکزی اجرا نمیشود که اگر این
اتفاق در کشور ما رخ میداد، گروههای تئاتری منسجم شکل میگرفت و مشکلات این حوزه
بسیار کمتر میشد.
این
کارگردان در انتها در پاسخ به این پرسش خبرنگار دیباچه که" آیا تئاتر مدیوم
آزادتری برای بیان مطالبات اجتماعی،اقتصادی مردم در جامعه است و آیا مایل به
پرداختن به این موضوعات در نمایشهایی که کارگردانی میکند،هست یا خیر" گفت:
من بسیار علاقمند به طرح این مشکلات در کارهایم هستم و اساسا تئاتر برای طرح
معضلات اجتماعی و سیاسی شکل گرفت؛ اما الان به قدری سانسور و بدتر از آن
خودسانسوری وجود دارد که معمولا این اتفاق نمیافتد،متأسفانه امروز، تئاتر به سمتی
کشیده شده که گفته میشود"مردم ناراحت هستند،پس بخندانیم شان"؛ امروز
زبان تئاتر از بین رفته است، در همه جای دنیا،تئاتر زبان خود را دارد و باید زبان
مرجع باشد درحالیکه زبان تئاتر ما زبان کوچه بازار است؛نمیگویم زبان کوچه بازار
بد است اما این زبان به درد تئاتر نمیخورد به این دلیل که تئاتر هنر مرجع است و
باید زبانی مرجع داشته باشد. از طرفی یکی
از موضوعاتی که این روزها دائم با آن مواجه هستیم این است که مردم نیاز به خندیدن
دارند پس بخندانیم شان. اینکه ادعا میکردیم تئاتر تزکیه دهنده است،چه شد؟! پس
نباید تئاتر آزاد و حرفهای را هم تفکیک کنیم به این دلیل که تئاتر حرفهای ما
امروز به سمت تئاتر آزاد رفته است.
گفت
وگواز :اعظم صفایی